ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
دوستت دارم پریشان، شانه میخواهی چه کار ؟
دام بگذاری اسیرم؛ دانه میخواهی چه کار ؟ تا ابد دور تو میگردم، بسوزان عشق کن ای که شاعر سوختی، پروانه میخواهی چکار ؟ مردم از بس شهر را گشتم یکی عاقل نبود راستی تو این همه دیوانه میخواهی چه کار ؟ مثل من آواره شو از چاردیواری در آ در دل من قصر داری، خانه میخواهی چه کار ؟ خرد کن آیینه را در شعر من خود را ببین شرح آن زیبایی از بیگانه میخواهی چه کار ؟ شرم را بگذار و یک آغوش در من گریه کن گریه کن پس شانه ی مردانه میخواهی چه کار ؟ مهدی فرجی