دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

باید لبت را جایی جا گذاشته باشی ...


قهوه ای که می نوشم
طعم بوسه می دهد

لباسی که تن می کنم
عطر بوسه می دهد
ساعتهای روی مچم
شکل بوسه می شوند
موسیقی غمگینی که نمی رقصاندم
ریتم بوسه دارد
کتابی که می خوانم
تمام کلماتش بوسه می شوند
به گمانم
باید لبت را جایی جا گذاشته باشی ...

پریچهر مستمند

نظرات 1 + ارسال نظر
سارا چهارشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:35 ق.ظ http://saraeeei.blogfa.com

خیِِِِِِِِِِِِِِِِِـــــــــــــــــــــــــــــــــــلی زیبا بود مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد