دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

دلم گریه می خواهد...

سکوت کوچه های تار جانم، گریه می خواهد

تمام بند بند استخوانم گریه می خواهد...

بیا ای ابر باران زا، میان شعرهای من که بغض آشنای آسمان گریه می خواهد...


بهاری کن مرا جانا، که من پابند پاییزیم

و آهنگ غزلهای جوانم گریه می خواهد...

چنان دق کرده احساسم میان شعر تنهایی

که حتی گریه های بی امانم،گریه میخواهد!..


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد