دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

بگذار پائیز بیاید

بگذار پائیز  بیاید


و با چرخ دستی خسته‌اش از کنارمان عبور کند


پائیز از بهار دست و دلبازتر است


خودش را زیر دست و پای خیابان می‌ریزد


و نام قدیمی‌اش خزان را هنوز فراموش نکرده است


من متولد پاییزم


شناسنامه‌ام یک برگ نارنجی متمایل به سوخته است


من از دل مرگ بلند می‌شوم


و زندگی می‌کنم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد