دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

ای برتر از خیال محالی که داشتم

ای برتر از خیال محالی که داشتم

بالاتر از توهم بالی که داشتم

 

طوفان رسید و برگ و برم را به باد داد

پیش از رسیدن دل کالی که داشتم

 

این کوره رودهای گل آلود از کجاست؟

کوچشمه ی عمیق و زلالی که داشتم؟

 

حال غزال بود و مجال غزل مرا

آن حال کو؟کجاست مجالی که داشتم؟

 

کی می شود به روی تو روشن چراغ چشم؟

روشن نشد جواب سوالی که داشتم

 

باری مگر ز شرق نگاه تو بردمد

آن آفتاب رو به زوالی که داشتم

 

قیصرامین پور

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد