دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

روزگار در گذر است

روزگار در گذر است

چه بود زشت چه زیبا، قصه ی هر دلی آخر، سفر است

شد دلی، منزل و جولانگه عقده و کین

دلی از زشتی نیرنگ و ریا، برحذر است

به چه زیباست سفر در آن گاه

که دلی با احساساتی زیبا با انسان، همسفر است

چرخش دور فلک، گاه مراد دل کس را بدهد

گاه هم  خشم بگیرد به کسی، روی ز او برگیرد

گه دلی غم زده گشت و چه بسی، ناکام شد در دنیا

ولی از کف ندهد عزت انسانی را

و همیشه بودش عزت انسانی او پابرجا

و سرافکنده نباشد دم مرگ

و چه زیبا باشد

حکمرانی کند  انسانیت بر دلها

پاس میدارم انسانیت انسان را

تا دم مرگ سرافرار روم از دنیا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد