دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

شاید هنوز هم بشود دستت را گرفت ...

نزدیکتر ایستاده ای به من , اما من
هر چقدر
دستم را دراز می کنم
به تو نمی رسد...
آه از این دیوارهای ِ شیشه ای سر به فلک کشیده ی بلندِ غرور
که جز به دوری مان رضا نمی دهند !!!
روزنه ای باید
برایِ لمس ِ دستانت
روزنه ای هر چند کوچک
هر چند , سخت
باید بگردم
پیدا کنم
شاید هنوز هم بشود دستت را گرفت ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد