دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

این دل نوشته ها را دوستش دارم

این دل نوشته ها را دوستش دارم

همه ی این کلمات و واژه ها را...که نه!

که تمامی مقصود دلم را...

اهل روزگار بدانند

که من او را دوست میدارم

...هنوز عطر نگاه او با من است

هنوز آن دستمالی که اتو کشیده کنج رف است

برای من یعنی تمنای او

حتی آن مهری که به کین آمیخته است

هنوز آن گوشه های نایاب دلم

سی بودن با او بی قرار است

هنوز نامش عزیزترین قشنگی هاست

در این اوقات ناخوش دلتنگی ها...

هنوز

محمدعلی بهمنی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد