دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

ای شکستها و ای ناامیدیهای من

ای شکستها و ای ناامیدیهای من
ای تنهایی ها و ای گوشه نشینی های من
شما نزد من از هزار پیروزی عزیزتر هستید و در دل من از افتخارات همه شهرها شیرین تر
ای شکستها و ای نا امیدیهای من
ای شناخت من نسبت به خود و ای یافتن خواری من
من بوسیله ی شما دانستم که هنوز یک جوان خطاکار هستم و دیگر تاج آلاله های پژمرده و فانی مرا فریب نمی دهند.من بوسیله ی شما به تنهایی و گوشه نشینی رسیدم و طعم گریختن و خوار شدن را چشیدم
ای شکستها و ای نا امیدیهای من
ای شمشیر برنده و ای جوشن درخشان من
در چشمان شما چنین خوانده ام که هرگاه انسان بر تخت سلطنت نشیند، برده می شود و هرگاه مردم از درونش آگاه شوند، کتاب عمرش بسته می شود و هرگاه به اوج کمال رسد، به قتل می رسد
انسان مانند میوه ایست که چون بر زمین می افتد زیر پا له می شود
ای شکستها و ای نا امیدیهای من
ای دوست دلاور محبوب من! تو تنها کسی هستی که سرود ها و فریاد ها و سکوت های مرا می شنوی و جز تو کسی با من از تپش بالها و بانگ دریا ها و صدای انفجار آتشفشانها در ظلمات شب سخن نخواهد گفت و تنها کسی هستی که از صخره های مرتفع درونم بالا می روی
ای شجاعت نامیرای من! در هنگام طوفان با من خواهی خندید و گورهایی برای آنان که از من و تو می میرند حفر خواهیم کرد و با عزم و استواری در برابر چهره ی خورشید خواهیم ایستاد تا شکوهمند و خوفناک باشیم

*******

و در آخر
خدایا به خاطر تمام داده ها و نداده هایت شکر گذارم چرا که یکی نعمت است و دیگری حکمت
خدایا  به اندازه توانم سختی ده و یا توانم را بیشتر کن تا زانوانم خم نشوند

 

                                                                                                         جبران خلیل جبران

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد