دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

حریق خفته

تنها نشسته ام
زیر حریق خفته ای از رو به روی خویش
این جا
دروازه هوای کسی را
گشت و گذار حادثه ای وا نمی کند
ای انتظار هرچه هست
پدیدار شو به دست
تا موکب عزیز گشایش
خود را گذر دهد
از اشتیاق این در پیوسته با کلون.
 

"اسماعیل شاهرودی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد