دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

تا ابد در دل من میمانی

کوله بار سفرت رفت و نگاهم را برد

نه تو دیگر هستی

نه نگاهی که در آن دلخوشی ام سبز شود

سایه می داند که به دنبال نگاهت همچو ابر سر گردانم

هیچ کس گمشده ام را نشناخت

تابش رایحه ای خبر آورد کسی در راه است

چشمی از درد دلم آگاه است

تو مرا می فهمی

من تو را می خواهم

و همین ساده ترین قصه ی یک انسان است

تو مرا می خوانی

من تو را ناب ترین شعر زمان می خوانم

و تو هم می دانی

تا ابد در دل من میمانی



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد