دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

تا وقتی که تــــــــــــــــــــــــــــــو هستی

                        برمزارم گریه کن اشکت مرا جان میدهد

ناله هایت بوی عشق و بوی باران میدهد

                        دست بر قبرم بکش تا حس کنی مرگ مرا

دست هایت دردهایم را تسلا میدهد

با من درمانده و شیدا سخن را تازه کن

حرف هایت طعم شیرین بهاران میدهد

وقت رفتن لحظه یی برگرد قبرم را ببین

این نگاه اخرت امید ماندن میدهد

رفتیو چشمم به دنبال قدم هایت گریست

زخم های مرده ام را رفتنت جان میدهد

نیست از من قدرت بوسیدن چشمان تو

باد میبوسد به جایم قلب ایمان میدهد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد