دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

خاطره

- خاطره ای در درونم است
چون سنگی سپید درون چاهی
سر ستیز با آن را ندارم ، توانش را نیز
برایم شادی است و اندوه

در چشمانم خیره اگر شود کسی
آن را خواهد دید
غمگین تر از آنی خواهد شد
که داستانی اندوه زا را شنیده باشد.

می دانم...
خدایان انسان را
بدل به شیئی می کنند، بی آنکه روح را از او برگیرند.
تو نیز بدلبه سنگی شده ای در درون من
تا اندوه را جاودانه سازی.
                ( آنا آخماتووا)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد