دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

امانم بده

درد بی درمان من
گفتنی نیست
واژه ای لب وا نکرد
با نفس خسته ی من
شعر بی آغاز و انجام سکوتم
در اجاق سینه ی من
روشنی نیست
قصه از آغاز، پایانی ندارد
زخم عشق دوست درمانی ندارد
باد، نجواهای ما را با خودش برد
راز ما پیدا و پنهانی ندارد
امانم بده
در این بی کسی
که در خود شکست
آیینه ی باور من

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد