دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

تو در کنارمی و من

با ستاره ها هم آغوش می شوم

با ماه با ابر ، دریا . . .


و این گهواره ی خاموش


بر تکانه های آرام امواج


چه لالایی ی سکرآوری دارد . . . !


گم می کنم خود را میان


عطر گیسوان ریخته بر شانه های


مهتابی ات . . .



و رقص سرانگشتان ظریفت


میان دودوهای مردمکان مسحورم


جادویی ست که طلسمش را


هرگز نخواهم توانست شکست .


تو در کنارمی و من


سقوط هزاران عقربه را


در کج و پیچ دهلیز زمان


هورا می زنم . . .


و می پندارم


در سکون این زمان


خوشبخت ترین انسانم .


امیر بابک یحیی پور

نظرات 1 + ارسال نظر
بابک چهارشنبه 23 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 05:10 ب.ظ http://g0d.blogsky.com

تو در کنارمی و من


سقوط هزاران عقربه را


در کج و پیچ دهلیز زمان

خیلی جالب بود اگه دوست داری تبادل کنیم تو وبم بگو به چه اسمی لینکت کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد