دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

د: داشتن تو برای لحظه ای به تمام عمر بی کسی ام می ارزد : وابسته تپش های قلبت هستم که به روح ساکن من حیات می بخشد : سرسپرده برق نگاه توام لحظه ای که مرا به آغوش گرمت مهمان می کنی : تک ستاره شب های بی فانوسم شدی زمانی که از خدا تکه ای نور طلب کردم : تپش های قلبم در گرو حضور توست که در رگهای زندگیم جاری ست : دوری از تو درد آورترین مجازات دنیاست: آرامش تک تک لحظات زندگی ام به لبخند زیبای تو وابسته ست : روشنی بخش زندگی و رنگ آمیزی زیبا برای رویاهای من هستی: معنی دوست داشتن یعنی این......................م

و

س

ت

ت

د

ا

ر

م

بهترین بهترین من

در بنفشه زار چشم تو

من ز بهترین بهشت ها گذشته ام

من به بهترین بهارها رسیده ام.

ای غم تو همزبان بهترین دقایق حیات من!

لحظه های هستی من از تو پر شده است...

ای جدایی تو بهترین بهانه ی گریستن!

بی تو من به اوج حسرتی نگفتنی رسیده ام.

ای نوازش تو بهترین امید زیستن!

در کنار تو، من ز اوج لذتی نگفتنی گذشته ام.

در بنفشه زار چشم تو

برگهای زرد و نیلی و بنفش،

عطرهای سبز و آبی و کبود

نغمه های ناشنیده ساز می کنند،

بهتر از تمام نغمه ها و سازها...

روی مخمل لطیف گونه هات،

غنچه های رنگ رنگ ناز،

برگهای تازه تازه باز می کنند...

بهتر از تمام رنگها و رازها!

خوب خوب نازنین من!

نام تو مرا همیشه مست میکند

بهتر از شراب!

بهتر از تمام شعرهای ناب...

نام تو،اگرچه بهترین سرود زندگیست

من تو را به خلوت خدایی خیال خود،

«بهترین بهترین من» خطاب میکنم!

شور عشق

ای تو در طیف کلامت ، نور عشق / ای تو در تعبیر نامت شور عشق / ای سکوتت خلسه شبهای

 من/ ای تو نامت آیه لبهای من / ای تو موج گیسوانت آبشار/ ای صدایت دلنشین چون جویبار/

ای نگاهت صادق و بی ریب و رنگ / جان اگر خواهی نثارت بی درنگ / من سرا پا خواهش ...

 تو بی نیاز / شعر من گویای این سوز گداز/ برگ پاییزم اسیر دست باد/ سر نوشتم را غمت

 تغییر داد/ تا که چشمت را به چشمم دوختی / با نگاهت هستی ام را سوختی...........