دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

کودکی‌ام را سنجاق کرده ام

کودکی‌ام را سنجاق کرده ام
به... جوانی‌ام
و دوچرخه سبزم آن پایین صفحه
مدام تاب می‌خورد!من آویزانم... از یک دست
به یای آخر تنهایی
که همه کودکی از آن ترسیدم
دروغ می‌گفتند !روزگار پیرمان نمی‌کند
آدمها تنهایند!....بشمار... تو روزهای تقویم را
من موهای سپیدم را !یکی از همین روزها دست می‌کشم
از تنهایی... و سقوط می‌کنم
از آن بالا....و می‌پرم روی دوچرخه‌ی هفت سالگی‌ام من کوچک نمی‌شوم ...دور می‌شوم !


از: لیلا مومن پور

نظرات 1 + ارسال نظر
درسا جمعه 27 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 03:28 ب.ظ

سسسسلام
سلام بر کودکی که همیشه در من زندست دوستش دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد