دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

لحظه های کاغذی

خسته ام از آرزوها، آرزوهای شعاری شوق پرواز مجازی، بالهای استعاری
لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردن خاطرات بایگانی، زندگی های اداری
آفتاب زرد و غمگین، پله های رو به پایین سقفهای سرد و سنگین، آسمانهای اجاری
با نگاهی سرشکسته، چشمهای پینه بسته خسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری
صندلی های خمیده، میزهای صف کشیده خنده های لب پریده، گریه های اختیاری
عصر جدول های خالی، پارکهای این حوالی پرسه های بی خیالی، نیمکت های خماری
:رونوشت روزها را، روی هم سنجاق کردم شنبه های بی پناهی، جمعه های بی قراری
عاقبت پرونده ام را، با غبار آرزوها خاک خواهد بست روزی، باد خواهد برد باری
روی میز خالی من، صفحۀ باز خوادث در ستون تسلیت ها، نامی از ما یادگاری
از قیصر امین پور

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد