ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
بیا که میکنمت ای نگار حور جمال / نثار جان، نبود لایق تو گر زر و مال
هزار بار فزون کردهام تو را شب و روز / دعا به دولت و عمر و ثنا به جاه و جلال
شبی بیا که من بر درت نهم تا صبح / سرِ ارادت و تسلیم و عجز و بنده مثال
تو خواب بودی و تا دسته من فرو کردم / به چشم دشمنت این خنجر چو آب زلال
منم همیشه که تر میکنم درت شب و روز / زِ آب دیده که از خون شدهست مالا مال
زِ روی مهر و محبت بیا بخور ای دوست / غم مرا که مرا ساخت درد و غم پامال
چه میشود که بگیری بمالی از سر مهر / مرا تو دست و به سر، دستم ای خجسته مثال
تو نیز چون پدرت کردهای به دادن خوی / که بود منبع احسان و معدن افضال
همه قبیله تو بودند یکسره پشت / برای عالی و دانی به گاه تنگی حال
تو خوش بخواب که منکردهام برای تو راست /قد شجاعت و مردانگی چو رستم زال
شبی نمیشوی آسوده تا تو را نکنند / خبر زِ راحتی ایتام و سیری اطفال
خوش آن ادیب که او میکند برادر تو / ادب کهچونتو شود، در سخا و فضل وکمال
ترا که خرمی دل به دادن است، بده / که نیست مردم بخشنده را زیان و زوال
روا بود اگر امروز من تو ر ا بکنم / ثنا که نیست در جهان نظیر و همال
بده به مستحق و خوش بخواب تا بکند / خدا تلافی آنرا به ذره المثقال
خواننده ی گرامی لطفا ابیات را کامل بخوان و فکر بد به خود راه مده!