دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

فرزند خزان

رد پای مرا در بهار نخواهی جست

من زاده پاییزم

روح من اراسته است به خزان

جان من از ان دنیای بی برگیست

قلب من خشکیده است

به خواب خزان رفته

ارام وحزن الود

دیریست که دلتنگ هیاهوی چکاوک هستم

عمریست که از ایستایی بی حاصل به ستوه امده ام

رد پای مرا در بهار نخواهی جست

من جاودانه ی روزهای پاییزم

بهارم باش


"محمدرضا سخایی"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد