دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

تعبیر خوابهای منی باران

Image result for ‫تعبیر خوابهای منی باران‬‎

تعبیر خوابهای منی باران

حالا که بی مضایقه می باری

بر این کویر تشنه تفتیده

از لابلای صاعقه می باری

همرنگ خوابهای منی باران

ترکیب سبز و صورتی و آبی

آغاز جشنواره شادابی

پایان بی قراری و بی تابی

در روزهای روشن فروردین

با دسته های چلچله برگشتی

رویای من دوباره محقق شد

از مرزهای فاصله برگشتی

هر چند دور و دیر ولی حالا

حس می کنم دوباره که اینجایی

این هدیه قشنگ خداوند است

پاداش سالهای شکیبایی


"الهام امین"

دلتنگ طلوع توام ای صبح دل انگیز

Image result for ‫دلتنگ طلوع توام ای صبح دل انگیز‬‎

دلتنگ طلوع توام ای صبح دل انگیز

 ای چشم غزلخوان غزلجوش غزلخیز

 

ای باغ معطر شده از نسترن و ناز

ای حسرت جاوید من ای غبطه برانگیز

 

با یاد تماشای تو هر شام و سحرگاه

با بغض گلاویزم و از خاطره لبریز

 

بدنامی و آوارگی و تنگدلی هیچ

این عشق دریده است به من جامه پرهیز

 

تا مرز جنون برده دلم را به خیالی

آواره مرا خواسته از بلخ به تبریز

 

تکرار نگاه تو مرا قند مکرر

نام تو عسل ، خنده ناز تو شکرریز

 

می میرم و جز عشق مرا درد دگر نیست

در عشق شکستند کسان دگری نیز

 

بسپار  به من باغ شکوفای دلت را

می ترسم از این لشکر یغماگر پاییز


"الهام امین"

به انتظار نشستم بهار آمدنت را

Image result for ‫به انتظار نشستم بهار آمدنت را‬‎

به انتظار نشستم بهار آمدنت را

نسیم با خودش آورده بوی پیرهنت را


چه اتفاق قشنگی است لحظه لحظه شماری

به شوق آنکه ببویم دوباره عطر تنت را


چه اتفاق عزیزی که بی بهانه و عذری

برای بودن با من رها کنی وطنت را


بیا بیا که ببارم به پات بوسه و باران

بیا که پر کنم از نقل و از عسل دهنت را


نلرز در شب بوران ، در این هجوم زمستان

بیا ببخش به آغوش گرم من بدنت را


مریض عشق به جز مرگ راه چاره ندارد

بیا به خاک سپار این شهید بی کفنت را


منبع: http://www.ayateman.blogfa.com

امضای چشم تو

Image result for ‫تنهاترین بهانه ی دنیای من تویی‬‎
تنهاترین بهانه ی دنیای من تویی
در رو بروی آینه زیبای من تویی

وقتی که از تمام جهان خسته می شوم
آغوش دلنشین و پذیرای من تویی

با بوی سیب خنده ی تو زنده می شوم
تو یوسف مؤنث و عیسای من تویی !

وقتی به شام آخر خود فکر می کنم
احساس می کنم که یهودای من تویی!

بر لوح سرنوشت من امضای چشم توست
مُهر نماز و خاتَمِ طُغرای من تویی

وقتی که زیر گوش خدا حرف می زنم
راز و نیاز و ناله و نجوای من تویی

مجنون ترین حماسه ی دنیای تو منم
شیرین ترین تغزل شیوای من تویی !!

دکتر یدالله گودرزی

تو نیستی، اما

Image result for ‫تو نیستی، اما‬‎

تو نیستی، اما

وقتی به تو فکر می‌کنم

صدای آب را

در رگ‌های خاک می‌شنوم.

گل‌سرخِ حیاط

در آینه‌ی نگاهم

زود به زود می‌شکفد

و آسمان

پُر از پروانه و بادبادک می‌شود.

 

تو نیستی، اما

وقتی به تو فکر می‌کنم

دریا نزدیک‌تر می‌آید

ابرهای سیاه دور می‌شوند

و باران

هر وقت بگویم می‌بارد.

 

تو نیستی، اما

وقتی به تو فکر می‌کنم

تو را می‌بینم

در باغچه ایستاده‌ای

به گل‌ها آب می‌دهی!

 

"رضا کاظمی"