دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

یگانه

نه فقط خنده‌ی شیرین و تکی داری تو

اخم‌های تُرُش و با نمکی داری تو


چقدر ناز و قشنگ است صدایت، نکند

در ته حنجره‌ات نی‌لبکی داری تو


با دلی گرم رسیدم به تو اما افسوس

از بد حادثه، طبع خنکی داری تو


می‌فرستی پی سیبم سر شاخی یک روز

روز دیگر هوس شاپرکی داری تو


ساده بودم چه کنم من که نمی‌دانستم

پشت این ناز و اداها کلکی داری تو


کار چشمان تو این بود که بازی بدهند

وسط عشق چه چرخ وفلکی داری تو!


اینهم از بخت بد این دل پر زخم من است

که در آهنگ صدایت نمکی داری تو


خوب شد در گذر عشق تو دیوانه شدم

این وسط حداقل شاعرکی داری تو


خبری از دل آواره ی من آورده ست

گوشه‌ی باغت اگر قاصدکی داری تو


"قاسم صرافان"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد