دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

چه آسان رفتی

من پس از مدت‌ها

فرصتی یافته‌ام

تا به تنهایی خود فکر کنم

و به تنهایی تو

که چه آسان رفتی

عمران صلاحی

تو را بارها دیده ام


تو را بارها دیده ام
تو را به یاد می آورم
تو همان زنی هستی که در تاریخ نامت را بارها دیده ام
بلقیس غزل های سلیمانی
لیلی شبهای مجنونی
تو را بارها عروس خودم کرده ام
برای تو سرودهای رهایی خوانده ام
به بیابانهای سوزان گریخته ام
برای تو بارها مرده ام
تو همان زنی هستی
که میشناسمت ، آری

ممدوح عدوان شاعر سوری
مترجم : بابک شاکر

نیستی...

چیزی نیست


که مرا سر شوق بیاورد


جز تو !


که تو هم نیستی...


"علیرضا روشن"

تنهایم!


مادرت تو را می بیند


خواهرت، پدرت، مردم غریبه


هزار نفر تو را می بینند


همه تو را می بینند


آن وقت، من که دوستت دارم


من که از همه بیشتر دوستت دارم


تنهایم!


علیرضا روشن

گاهى اوقات مجبوریم...


گاهى اوقات مجبوریم بپذیریم که برخى از آدم ها فقط مى توانند در قلبمان بمانند نه در زندگیمان!
"سیلویا پلات"