-
ره مبند بلکه ره برم به شوق
سهشنبه 11 خردادماه سال 1395 11:39
در منی و این همه زمن جدا با منی و دیده ات بسوی غیر بهر من نمانده راه گفتگو تو نشسته گرم گفتگوی غیر غرق غم دلم به سینه می تپد با تو بی قرار و بی تو بی قرار وای از آن دمی که بی خبر زمن برکشی تو رخت خویش از این دیار سایه توام بهر کجا روی سر نهاده ام به زیر پای تو چون تو در جهان نجسته ام هنوز تا که برگزینمش بجای تو شادی و...
-
ﻫﺴﺘﯽ ﺍﻣﺎ ﮐﻤﺮﻧﮓ !
یکشنبه 9 خردادماه سال 1395 08:59
ﻫﺴﺘﯽ ﺍﻣﺎ ﮐﻤﺮﻧﮓ ! ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﯽ ﺍﻣﺎ ... ﺗﻠﺦ ! ﻣﺤﺒﺖ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺍﻣﺎ ... ﺳﺮﺩ ! ﭼﻪ ﺍﺟﺒﺎﺭﯾﺴﺖ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻣﻦ؟ ! ﮐﻤﻲ ﻋﻮﺽ ﺷﺪﻡ! ﺩﻳﺮﻳﺴﺖ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﻲ ﻫﺎ ﻏﻤﮕﻴﻦ ﻧﻤﻴﺸﻮﻡ ﺑﻪ ﮐﺴﻲ ﺗﮑﻴﻪ ﻧﻤﻴﮑﻨﻢ ﺍﺯ ﮐﺴﻲ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻣﺤﺒﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺳﺮ ﺑﻪ ﺯﺍﻧﻮﻫﺎﻳﻢ ﻣﻴﮕﺬﺍﺭﻡ ﻭﺧﻮﺩﻡ ﺳﻨﮓ ﺻﺒﻮﺭ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﻴﺸﻮﻡ. . . ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻡ ﻳﮏ ﺷﺒﻪ . . . !! کفشهایم را نده پابرهنه میروم تادرحریم تنهایی...
-
متهم
شنبه 8 خردادماه سال 1395 11:36
تظاهر میکنم که ترسیدهام تظاهر میکنم به بُنبَست رسیدهام تظاهر میکنم که پیر، که خسته، که بیحواس ! پَرت میروم که عدهای خیال کنند امید ماندنم در سر نیست یا لااقل ... علاقه به رفتنم را حرفی، چیزی، چراغی ...! دستم به قلم نمیرود کلماتم کناره گرفتهاند و سکوت ... سایهاش سنگین است، و خلوتی که گاه یادم میرود خانهی...
-
تو نجاتم دادی تا اسیرم کنی...
جمعه 7 خردادماه سال 1395 12:54
داشتم از این شهر میرفتم صدایم کردی جا ماندم از کشتی ای که رفت و غرق شد البته .. این فقط می تواند یک قصه باشد در این شهر دود و آهن دریا کجا بود که من بخواهم سوار کشتی شوم و .. تو صدایم کنی فقط می خواهم بگویم تو نجاتم دادی تا اسیرم کنی رسول یونان
-
پرنده باید بود
چهارشنبه 5 خردادماه سال 1395 09:11
آسمان چشمهای تو بود پنجره را باز کردی و من پَرپَر زدم برای دوست داشتنت پرنده باید بود سید محمد مرکبیان
-
صفای تو اما، گلی پایدار است
سهشنبه 4 خردادماه سال 1395 09:25
گلی را که دیروز به دیدار من هدیه آوردی، ای دوست ـ دور از رخ نازنین تو ـ امروز پژمرد! همه لطف و زیبایی اش را ـ که حسرت به روی تو می خورد و هوش از سرِ ما به تاراج می برد ـ گرمای شب برد ! صفای تو اما، گلی پایدار است بهشتی همیشه بهار است. گلِ مهر تو، در دل و جان گلِ بی خزان گلِ تا که من زنده ام «ماندگار» است "استاد...
-
بوی بهار می شنوم از صدای تو
دوشنبه 3 خردادماه سال 1395 13:20
بوی بهار می شنوم از صدای تو نازکتر از گل است گل ِ گونه های تو ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من ای بوی هر چه گل نفس آشنای تو ای صورت تو آیه و آیینه خدا حقا که هیچ نقص ندارد خدای تو صد کهکشان ستاره و هفت آسمان حریر آورده ام که فرش کنم زیر پای تو رنگین کمانی از نخ باران تنیده ام تا تاب هفت رنگ ببندم برای تو چیزی عزیزتر ز...
-
دلتنگی
دوشنبه 3 خردادماه سال 1395 10:10
دلتنگی یعنی روبروی دریا ایستاده باشی و خاطرهی یک خیابان خفهات کند "مجتبی صنعتی"
-
به اخمت خستگی در می رود ، لبخند لازم نیست
یکشنبه 2 خردادماه سال 1395 11:11
به اخمت خستگی در می رود ، لبخند لازم نیست کنار سینی چای تو اصلاً قند لازم نیست همیشه دوستت دارم - به جان مادرم - اما تو از بس ساده ای ، خوش باوری ، سوگند لازم نیست به لطف طعم لب های تو شیرین می شود شعرم غزل را با عسل می آورم ، هرچند لازم نیست مرا دیوانه کردی و هنوز از من طلبکاری بپوشان بافه های گیسویت را ، بند لازم...
-
ای هر سخنت قطره ی باران بهاری
یکشنبه 2 خردادماه سال 1395 11:06
ای هر سخنت قطره ی باران بهاری باید که بر این تشنه ی بی تاب بباری من معدن حرفم پرم از شعر و تغزّل امّا تو عزیزم به خدا حرف نداری سیب است و انار است و عسل هست و شکر نیز واجب شده بر خوان لبت شکرگزاری! تو قصّه ی "شیرینی" و من شاعر "مجنون" این گونه بعید است به من دل بسپاری! مصطفی الوندی
-
چرا همیشه تو را باید از خیال بخواهم؟...
یکشنبه 2 خردادماه سال 1395 10:41
چقدر جان به لبم کرد این حقیقت بی رحم چرا همیشه تو را باید از خیال بخواهم؟... حسین منزوی
-
به شب سلام که بی تو رفیق راه من است
جمعه 31 اردیبهشتماه سال 1395 22:44
به شب سلام که بی تو رفیق راه من است سیاه چادرش امشب ، پناهگاه من است به شب که آینه ی غربت مکدر من به شب که نیمه ی تنهایی سیاه من است همین نه من در شب را به یاوری زده ام که وقت حادثه شب نیز در پناه من است نه بیم سنگ فنایش به دل نه تیر بلا پرنده ای که قُرق را شکسته آه من است رسید هر کس و برقی به خرمنم زد و رفت هر آنچه...
-
چقدر من دیدن تو را دوست دارم
دوشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1395 10:51
چقدر من دیدنت را دوست دارم در خواب در غروب در همیشهیِ هر جا هرجایی که بِتوانْ تو را دید صدا کرد و از انعکاس نامت کیف کرد چقدر من دیدن تو را دوست دارم افشین صالحی
-
تمام نام های جهان باتوست
جمعه 24 اردیبهشتماه سال 1395 12:46
بی هیچ نام می آیی اما تمام نام های جهان باتوست وقت غروب نامت دلتنگی ست وقتی شبانه چون روحی عریان می آیی نام تو وسوسه است زیر درخت سیب نامت حواست و چون به ناگزیر با اولین نفس که سحر می زند می گریزی نام گریزناکت رویاست حسین منزوی
-
من عاشقی دلبسته اَم ، رَنجور امّا نه
سهشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1395 08:27
من عاشقی دلبسته اَم ، رَنجور امّا نه کم حرفَم و کم صحبتم مَغرور امّا نه اَز من درونِ ذهنَت آیا مانده تصویری؟ نزدیک شو ، مَن را ببین ، از دور امّا نه خورشیدی و گاهی درونِ اَبر پنهانی هَر چند "نا پیدا" شدی کم نور امّا نه بانو خیالت تخت باشد مَن حواسم هست "مامورِ" چَشمانت شدم ، "معذور" امّا...
-
تو را آزاد مى خواهم
دوشنبه 20 اردیبهشتماه سال 1395 12:44
آنقدر دوستت دارم که هر چه بخواهی همان را بخواهم اگر بروی شادم اگر بمانی شادتر تو را شادتر می خواهم با من یا بی من بی من اما شادتر اگر باشی کمی فقط کمی ناشادم و این همان عشق است عشق همین تفاوت است همین تفاوت که به مویی بسته است و چه بهتر که به موی تو بسته باشد خواستن تو تنها یک مرز دارد و آن نخواستن توست و فقط یک مرز...
-
خسته ام!
یکشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1395 10:23
خسته ام! کاش کسی حال مرا می فهمید... غیر از این بغض که در راه گلو سد شده است...
-
سکوت...!
یکشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1395 10:16
به احترام تو سکوت می کنم. با من حرف بزن به شنیدن سکوت تو نیاز مندم که : « سکوت تو سرشار از نا گفته هاست.»
-
نامه ای به تو...
یکشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1395 10:09
این نامه باشد برای روزی که یکی از این قطارها مرا هم با خودش برده باشد ... چمدانی پر از نامه جا می ماند برای تو، از مسافری که عمری عاشقت بود ...
-
آزادی
یکشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1395 09:59
آزادی در من چرا زبان نگشودی با من چرا نیامدی ننشستی درین سرا ؟ آخر چرا چرا آن بذر سبز را به دفترم نفشاندی ؟ ای خوش نوا چرا یکبار سر ندادی آوازی در بزم تلخ ما ؟ هر روز هر کجا در چارسوی کشور دنیا نقشی ز خویش می زنی و جلوه می کنی بر چشم و بر دهان چه بسیار مردمان گل می پرکنی تو وشادی می افکنی لیکن از کوچه ام گذر نمی کنی...
-
او...
جمعه 17 اردیبهشتماه سال 1395 12:08
عمیقاً باور دارم که فقط یک بار در زندگی روی میدهد . کسی را پیدا میکنی که دنیا را برایت کاملاً دگرگون میکند . چیزهایی را به او میگویی که به هیچکس نگفتهای و او هم همه آنها را میفهمد و هر لحظه احساس میکنی که منتظر است تا بیشتر بفهمد و بشنود . آرزوهایی را که باور داری برآورده میشوند به او میگویی . همچنین آرزوهایی...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 16 اردیبهشتماه سال 1395 10:40
تو را می خواهم برای تمام روز های بارانی همه ی لحظه های دلتنگی برای دویدن در کوچه های خیس لبریز شدن از حس تولد یک بوسه برگشتن به روز های خوب کودکی تو را می خواهم تا دستانم را بگیری و مرا با خود تا آنسوی رنگین کمان ببری و من در امنیت دستان تو احساس کنم عشقی را که پیش از این تنها در قصه ها خوانده بودم تو را می خواهم برای...
-
در من ریشه کرده ای
چهارشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1395 09:23
در من ریشه کرده ای اسمت که می آید گونه هایم گل می اندازند خنده هایم شکوفه می دهند . " محسن حسینخانی "
-
ای بهین باغ و بهارانم تو....
سهشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1395 07:55
تو گل سرخ منی تو گل یا سمنی تو چنان شبنم پاک سحری نه،از آن پاکتری تو بهاری ؟ نه ،بهاران از توست هوس باغ و بهارانم نیست ای بهین باغ و بهارانم تو .... "استاد حمید مصدق"
-
من تو را در ملا عام تمنا کردم!
دوشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1395 13:24
عطر جان بخش تنت رایحه ی شب بوهاست هر کجا پا بنهی شهر ختن آهوهاست ... طعم آغوش تو شیرینی بی حد دارد ! عسل کام من از ناخنک کندوهاست ! این چه حالی ست؟ چرا این همه مجنونم من؟ هان! که چشم تو خودش آلت این جادوهاست آرزوی همه ی دخترکان شهری ! آرزویی که ورای من و در آن سوهاست !... هست شهزاده ی بر اسب سوار قصه ! چشم او در پی...
-
چهقدر تو به من میآیی
یکشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1395 10:09
چهقدر تو به من میآیی چهخوب من، بزرگ شدهام! چهقدر تو را داشتن شیرین است چهقدر شیرینی به چشمهایِ تو میخورد شیرینیای بیشتر از چای شیرین حتا بیشتر از چای با قندهایِ یواشکی کودکیهایِ خیلی چهقدر تو به من میآیی چهخوب من، بزرگ شدهام! دارم کنارِ تو راه می روم، دستت چه ناز، ظریف است انگار می خواهد بوس کند، بغل...
-
شباهت من و تو
شنبه 11 اردیبهشتماه سال 1395 13:40
من و تو چقدر شبیه ماسوله هستیم، سقف خیال هاى من حیاط خانه ى توست ... "منوچهر ملکی"
-
ز تو خوشترم نیامد
شنبه 11 اردیبهشتماه سال 1395 12:59
همه را بیازمودم ز تو خوشترم نیامد
-
در چشم هایم خیره شو
شنبه 11 اردیبهشتماه سال 1395 12:50
پیشانی ات را به پیشانی ام بچسبان و در چشم هایم خیره شو خسته ام از سکوت این بار می خواهم دوست داشتن را روی لب هایت فریاد بکشم "سارا قبادی"
-
اردیبعِشــق...
شنبه 11 اردیبهشتماه سال 1395 12:44
به دلم افتاده همین روز هاست که می آیی و اردیبهشت من اردیبعِشــق میشود ... "علیرضا اسفندیاری"