دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

به شب سلام که بی تو رفیق راه من است

Image result for ‫به شب سلام که بی تو‬‎

به شب سلام که بی تو رفیق راه من است

سیاه چادرش امشب ، پناهگاه من است

به شب که آینه ی غربت مکدر من

به شب که نیمه ی تنهایی سیاه من است

همین نه من در شب را به یاوری زده ام

که وقت حادثه شب نیز در پناه من است

نه بیم سنگ فنایش به دل نه تیر بلا

پرنده ای که قُرق را شکسته آه من است

رسید هر کس و برقی به خرمنم زد و رفت

هر آنچه مانده ز خاکسترم گواه من است

در این کشاکش توفانی بهار و خزان

گلی که می شکند ، عشق بی گناه من است

چرا نمی دری این پرده را ؟ شب ! ای شب من !

که در محاق تو دیری است تا که ماه من است

حسین منزوی

چقدر من دیدن تو را دوست دارم

چقدر من دیدنت را دوست دارم Image result for ‫چقدر من دیدنت را دوست دارم‬‎
در خواب 
در غروب 
در همیشه‌یِ هر جا 
هرجایی که بِتوانْ تو را دید 
صدا کرد 
و از انعکاس نامت کیف کرد 
چقدر من 
دیدن تو را دوست دارم 

افشین صالحی

تمام نام های جهان باتوست

Image result for ‫تمام نام های جهان با توست‬‎
بی هیچ نام
می آیی
اما تمام نام های جهان باتوست
وقت غروب نامت
دلتنگی ست
وقتی شبانه چون روحی عریان می آیی
نام تو وسوسه است
زیر درخت سیب نامت
حواست
و چون به ناگزیر
با اولین نفس که سحر می زند
می گریزی
نام گریزناکت
رویاست

حسین منزوی

من عاشقی دلبسته اَم ، رَنجور امّا نه

Image result for ‫من عاشقی دلبسته اَم ، رَنجور امّا نه‬‎
من عاشقی دلبسته اَم ، رَنجور امّا نه
کم حرفَم و کم صحبتم مَغرور امّا نه

اَز من درونِ ذهنَت آیا مانده تصویری؟
نزدیک شو ، مَن را ببین ، از دور امّا نه

خورشیدی و گاهی درونِ اَبر پنهانی
هَر چند "نا پیدا" شدی کم نور امّا نه

بانو خیالت تخت باشد مَن حواسم هست
"مامورِ" چَشمانت شدم ، "معذور" امّا نه

من بَر تَن بی نقص و نازت تا ابد حتّی
یک وصله باشم راضی اَم ، ناجور امّا نه

یک راه داری پیش رویَت تا که برگردی
اینگونه مُختاری فَقط ، مَجبور امّا نه

دیوانه اَم دست گُلی بر آب خواهم داد
با عِشق ، نزدیکم بیا ، با زور امّا نه

باید در آغوشت بخوابَم تا اَبد ، حتّی

یک لحظه بی تو در کفَن ، در گور امّا نه

"سعید شیروانی"

تو را آزاد مى خواهم

Image result for ‫تو را آزاد میخواهم‬‎
آنقدر دوستت دارم
که هر چه بخواهی همان را بخواهم

اگر بروی شادم
اگر بمانی شادتر
تو را شادتر می خواهم 
با من یا بی من

بی من اما
شادتر اگر باشی
کمی
فقط کمی 
ناشادم

و این همان عشق است 
عشق همین تفاوت است
همین تفاوت که به مویی بسته است
و چه بهتر که به موی تو بسته باشد

خواستن تو تنها یک مرز دارد
و آن نخواستن توست
و فقط یک مرز دیگر
و آن آزادی توست
تو را آزاد مى خواهم 

پابلو نرودا