ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
صدایت زدم
که شاید به اندوهم رحم کنی
که شاید بدانی
من به تنهایی گرمای تمام عشق ها را به تو خواهم بخشید
صدایت زدم
که مگر روزی
تاراندن پروانه های باغ را بس کنی
تا مگر روزی از دویدن در جاده ها
دست برداری
تا شاید بدانی
همیشه تنها خواهی بود
و به زودی مرا جستجو خواهی کرد
صدایت زدم
هیچکس جز باد مرا نشنید
هیچکس جز باران به تسلیتم نیامد
ریتا عوده
خنده های تو
کودکی ام را به من می بخشد
و آغوش تو
آرامشی بهشتی
و دست های تو
اعتمادی که به انسان دارم
چقدر از نداشتنت می ترسم بانو...
"عباس معروفی"
روبروی هزار آیینه هم که بایستم