دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

من تو را در ملا عام تمنا کردم

Image result for ‫من تو را در ملا عام تمنا کردم‬‎
عطر جان بخش تنت رایحه ی شب بوهاست
هر کجا پا بنهی شهر ختن آهوهاست
طعم آغوش تو شیرینی بی حد دارد
عسل کام من از ناخنک کندوهاست!
این چه حالی ست؟ چرا این همه مجنونم من؟
هان! که چشم تو خودش آلت این جادوهاست
آرزوی همه ی دخترکان شهری
آرزویی که ورای من و در آن سوهاست
هست شهزاده ی بر اسب سوار قصه
چشم او در پی من... نه! که پی مهروهاست
جای تو پیرهنم دست جناب باد است
او به جای تو نوازشگر این گیسوهاست
من تو را در ملا عام تمنا کردم
بی کسی عاقبت تلخ همه ترسوهاست

"آسیه کریم زاده"

ای که در سوختنم با دلِ من ساخته ای

Image result for ‫آنکه رخسار ترا این همه زیبا می کرد‬‎
آنکه رخسار ترا این همه زیبا می کرد
کاش از روز ازل فکر دل ما می کرد

آنکه می داد ترا حسن و نمی داد وفا
کاشکی فکر من عاشقِ شیدا می کرد

یا نمی داد ترا این همه بیدادگری
یا مرا در غم عشق تو شکیبا می کرد

کاشکی گم شده بود این دلِ دیوانه ی من
پیش از آن روز که گیسوی تو پیدا می کرد

ای که در سوختنم با دلِ من ساخته ای
کاش یک شب دلت اندیشه ی فردا می کرد

کاش می بود به فکر دلِ دیوانه ی ما
آنکه خلق پری از آدم و حوا می کرد

کاش درخواب شبی روی تو می دید عماد
بوسه ای از لب لعل تو تمنا می کرد

عماد خراسانی

 

 

اگر...

Image result for ‫اگر دوستت نمی داشتم کسی عشق را می شناخت ؟‬‎
اگر قلبِ من
چشمان تو را نمی پرستید
اکنون سبز را چه کسی می فهمید ؟

اگر از نرمیِ گوش هایت نمی نوشتم
اکنون گوشواره ها
از چه رو، از لاله ی گوش ها آویزان بودند ؟

اگر نامت را در زمین نمی کاشتم
آنگاه هیچ باغ گل سرخی وجود می داشت ؟

اگر قلبم برای تو اشک نمی ریخت
زمین هرگز چشمه و دریا و رودخانه ای داشت اینک ؟

اگر دوستت نمی داشتم
کسی عشق را می شناخت ؟

اگر ما
اگر من و تو
یک دیگر را عاشق نبودیم
چه کس می فهمید
وصال چیست
جدایی کدام است ؟

"لطیف هلمت"

چه تلخ تلخ فرو میریزم

Image result for ‫چه تلخ تلخ فرو میریزم‬‎
ودیگر جوان نمیشوم
نه به وعده ی عشق و نه به وعده ی چشمان تو
و دیگر به شوق نمی آیم
نه در بازی باد و نه در رقص گیسوان تو

چه نامرادی تلخی
و دریغا 
چه تلخ تلخ فرو میریزم
با سنگینی این غربت عمیق در سرزمین اجدادی خویش
و مگر فراموش میشود

"محمدرضا عبدالملکیان"

بانو! همه ی ترانه ها قربانت

Image result for ‫بانو با شال سرخ‬‎
بانو! همه ی ترانه ها قربانت

این جان بلا گرفته سرگردانت

چشمان من این دو دربدر می ترسند

از آن دو پلنگ خفته در چشمانت

" یدالله گودرزی"