ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دی خانه کرده توی رگ هایت
دستان تو سرد است چون آهن
اردیبهشت هستی ولی گویا
مرداد داری زیر پیراهن
هررشته ازانبوه موهایت
چون سبزه ای بر دامن دشت است
آتشفشانی کهنه در جانم
عشقی که با شهوت عجین گشته ست
من دشت لوتم؛ دشت بی برگی
چون ظهر تیرم داغ و جوشانم
آغوش باش این خاک قرمز را
جامی از اندامت بنوشانم
ای گوهر دردانه ی نادر
دستان تو همتای گنجینه ست
دریا و کوه نور در وهمم
شکل دو پستانی که بر سینه ست
ای مرمرین اندام من این بار
آغوش قرمز رنگ می خواهم
تختی که بر آن صلح روییده
امشب برای جنگ می خواهم
چنگی بزن بر ساز اندامم
چنگی که در آن نیست آرامش
هرم نفسهایم گره خوردند
در امتداد ضجه ی خواهش
ایمان صابر