ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
به پایان رسیدیم
اما
نکردیم آغاز،
فرو ریخت پرها
نکردیم پرواز،
ببخشای ای روشن عشق بر ما،
ببخشای!
ببخشای اگر صبح را
به مهمانی کوچه دعوت نکردیم،
ببخشای اگر روی پیراهن ما نشان عبور سحر نیست،
ببخشای ما را اگر از حضور فلق روی صنوبر خبر نیست.
شفیعی کدکنی
و دلم را به قاصدک های آواره می سپارم
برای از تو گفتن نیازی به کلام نیست
(محمدرضا عبدالملکیان )
باید کسی را پیدا کنم
دوستم داشته
باشد
آنقدر
که یکی از
این شبهای لعنتی
آغوشش را
برای من و یک دنیا خستگی بگشاید
هیچ نگوید...
هیچ نپرسد...
خسته تر از پروانه
سالهاست
گرد رویاهای
سرخ باغچه خویش
پر می زنم و
هنوز
غربت تلخ
همیشه را،
مزه می کنم...
من خسته ام...
و هیچ حاجتی
به تایید هیچ پروانه ای نیست...
کافی است
دکمه پیراهن پریروزم را باز کنی
تا پاره پاره
های عریان عمر هزار پروانه را،
به سوگ
بنشینی...
من خیس خستگی
ام...
بیا شانه
هایت را
بالش خیل
خستگی هایم کن...
شاید شبی...
زخم هایم را
زمین بگذارم...!
"بهمن قره داغی"