دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

من تو را با تمام وجود گوش می‌دهم...


سکوت می‌کنم و به تمام تو گوش می‌دهم .

به صدای نفس هایت

 به چشمان خیست که بریده بریده حرف می‌زند !! . که مبادا

 بُغض ات بمیرد و تو اشک هایت سرازیر شود .

به بازی دستانت

نگاه می‌کنم

با بند کیفت ،

که می‌خواهی برای حرف هایت جمله‌بندی

 کنی .

من تو را با تمام وجود گوش می‌دهم . .

احساس سپید من همچون رؤیاست که با تو معنا پیدا می‌کند
 و نگاه آبی مرا به آرامش ابدی می‌رساند و دل کوچکم را از
خارهای روزگار محفوظ می‌دارد
آسمان رویاهای من است که از وجود خورشیدی تو گرم می‌شود
 و نور و روشنایی را برایم به ارمغان می‌آورد . تار و پود هستی
 من همچون باران است که نغمه ترنم آن در صدای آوازهای تو

 خلاصه می‌شود و غزل عشق و امید می‌سراید

"خسرو فیضی"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد