ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
خنده ات طرح
لطیفیست که دیدن دارد
ناز معشوق دلآزار
خریدن دارد
فارغ از گله
و گرگ است شبانی عاشق
چشم سبز تو
چه دشتیست! دویدن دارد
شاخه ای از
سردیوار به بیرون جسته
بوسه ات میوه
ی سرخسیست که چیدن دارد
عشق بودی و
به اندیشه سرایت کردی
قلب با دیدن
تو شور تپیدن دارد
وصل تو خواب
و خیال است ولی باور کن
عاشقی بی سر
و پا عزم رسیدن دارد
عمق تو دره ی
ژرفیست مرا می خواند
کسی از بین
خودم قصد پریدن دارد
اول قصه ی هر
عشق کمی تکراریست
آخرِ قصه ی
فرهاد شنیدن دارد
"کاظم
بهمنی"