دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

گل کوهی تو، ولی شهرپُراز جلوه توست

تابلو خط شعر، تو آن شعری که من جایی نمیخوانم؛ کد 552

ای که خالی همه شب جای تو دربسترماست

 گوشه چشم تو سرچشمه چشم ترماست


 گل کوهی تو، ولی شهرپُراز جلوه توست

 شاهد آن گل روی تو که در محضرماست


 نازم آن کوه کزآن چون تو گلی میروید !!

 که شمیم خوش آن نغمه جان پرورماست


خانه در کوه گرفتن سبب اش سنگدلی است

 وین صفت عادت سنگین دل سیمین بَرماست


 خفته در سنگ بود آتش و خفتی تو به سنگ !

 تا بدانند که در بستر تو آذر ماست


 پیش پای من و دل از چه نهی سنگ بزرگ

 که به هر رهگذری سنگ تو در معبرماست


 بستر از سنگ گزیدی تو که خسرو داند

هدف سنگ تو بشکستن بال و پرماست

"خسرو فیضی"

نظرات 3 + ارسال نظر
. خسرو فیضی پنج‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1400 ساعت 01:47 ب.ظ

. درودها . .
. استاد ارجمند غریق دریای محبت شما هستم .
. مرا به لطف می خوانید
. و به مهر می نوازید
. افسوس که در این فضا فعالیت نی کنید
. با سپاس فراوان . .

سلام
سپاسگزار لطف و محبت شما هستم
این روزها فکرم سخت درگیر است.مسائل روزمره رمقی برایم باقی نگذاشته.
تندرست باشید

. خسرو فیضی پنج‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1400 ساعت 01:48 ب.ظ

. درودها . . [گل]
.
. دلبسته ی طبیب و پرستار میرویم
. بیمار آمدیم و گرفتار میرویم
. دیروز آمدیم همه تن زیر بار رنج
. امروز تندرست و سبکبار میرویم
.
. دیروز با تالم بسیار آمدیم
. امروز با تشکر بسیار میرویم
. ای عیسوی طبیب که از عیسوی دمت
. با جان تازه در بر دلدار میرویم
.
. افسانه نیست قصه اعجاز عیسوی
. ما خود بچشم بسته بدیدار میرویم
. ما را گواه صادق این قصه کار توست
. کز معجز تو زنده دگر بار میرویم
.
. صد آفرین به قدرت معجز شعار علم
. کز پرتواش به عالم اسرار میرویم
. من گویم و تو گویی و گویند دیگران
. وین گفتگو بماند و نا چار میرویم
.
. عمر ابد نصیب کسی نیست در جهان
. ما نیز دیر و زود از این دیار میرویم
. .

. خسرو فیضی جمعه 15 مرداد‌ماه سال 1400 ساعت 10:49 ق.ظ

. درودها . . [گل]
.
. من اگر غزل سرایم من اگر ترانه سازم
. به زبان عشق و الفت دل دوست می نوازم
. به زبان دلنوازی . نکنم سخن مجازی
. که به درگه حقیقت نبود سر مجازم
.
. من اگر نیازمندم نه چو خلق آزمندم
. که بزعم آز مندان نبود یکی نیازم
. چو به زود باوری ها بکشید داوری ها
. ز غم سبکسری ها به سخن زبان درازم
.
. تو که عشق را پناهی به صفای من گواهی
. که نه من فریب کارم که نه من دروغ سازم
. من اگر که پای بندم نه ز دست غیر نالم
. من اگر که سر بلندم نه بخویشتن بنازم
.
. به صفای دوست خسرو به مقام عشق سوگند
. که هوا نمی پرستم سر اگر به عشق بازم [گل]
..........................................

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد