دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

یک ره سؤال کن گنه بی‌گناه خود

صَعْصَعة بْن صوحان på Twitter:

یک ره سؤال کن گنه بی‌گناه خود

زین چشم پر تغافل اندک گناه خود


زان نیمه شب بترس که در تازد از جگر

تاکی عنان کشیده توان داشت آه خود


دادیم جان به راه تو ظالم چه می‌کنی

سر داده‌ای چه فتنهٔ چشم سیاه خود


بردی دل مرا و به حرمان بسوختی

او خود چه کرده بود بداند گناه خود


درد سرت مباد ز فریاد دادخواه

گو داد می‌زنید تو میران به راه خود


زان عهد یاد باد کز آسیب زهر چشم

می‌داشت نوشخند توام در پناه خود


من صید دیگری نشوم وحشی توام

اما تو هم برون مرو از صیدگاه خود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد