
صیاد را نگر که چه بیداد میکند |
| نه میکشد مرا و نه آزاد میکند |
بالله که تنگ دل شدم از تنگی قفس |
| بیداد تا کی این همه صیّاد میکند |
مرغی که باد آیدش از آشیان خویش |
| حق دارد ار که ناله و فریاد میکند |
گیرم که جانگداز بود نالههای من |
| کی ناله رخنه در دل پولاد میکند |
دارم یقین که یار من افسوس میخورد |
| زین پس که نامرادی من یاد میکند |
شیرین هنوز لرزه بر اعضایش اوفتد |
| زین نالههای تلخ که فرهاد میکند |
امروز بلبل از ستم گل کند فغان |
| فردا گل از جفای خزان داد میکند |
واحسرتا که روح مرا خاطرات عشق |
| گاهی غمین نموده و گه شاد میکند |
دکتر احمد ناظرزاده کرمانی
جمعه 25 بهمنماه سال 1398 ساعت 07:40 ب.ظ