
فکر کن با یار خود در این خزان در حرکتی
حرف خود را می زنی در گوش او در خلوتی
می زند با نم نمش باران میان حرفتان
در خیالت می زنی احساس خود درصحبتی
حرف خود را می زنی اما فقط در نامه ای
می گذاری حرف خود در دست او در پاکتی
قسمتت شد دست او آخر میان این هوا
اینکه با یارت شدی دارد یقینا حکمتی
حرف خود را می خوری از شدت کم رویی ات
فکر خود را می خوری از خاطرش در حالتی
می رسی در منزلش اما نگفتی صحبتت
مانده ای در زیر باران از غمش درحسرتی
محمدصادق رزمی
سهشنبه 10 آذرماه سال 1394 ساعت 08:35 ق.ظ