دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

روزی خواهی آمد

روزی خواهی آمد


روزی که دیگر امید دیدار تو را ندارم


دست سایه ی مرا خواهی گرفت


سایه ی خاموش


سایه ای که به هیچ خورشیدی احتیاج ندارد


با یکدیگر خواهیم رفت


روزی که دنیا جاده ی وسیعی شده


که به هیچ جا نمی انجامد...


"بیژن جلالی"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد