ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
برگ ریز درختان را از خدا می خواستم
تا خش خش مرگشان در زیر پاهایمان را
خاطره کنم
چه می دانستم پاییز موسم رفتن است
بیگانه از هر کس
و آشنای با تو
غم بی کسی نداشتم که تو بودی
چه می دانستم پاییز موسم رفتن است
خیال ساختن آتشم نبود در همه سرمای سال
تو بودی
گرم بودی! گرم تر از روزهای تابستان
چه می دانستم پاییز موسم رفتن است
چه می دانستم بعد تو پاییز فصل مردن است
چه می دانستم ....
کاش همیشگی بود تا
از پاییز هم گریزان نمی شدم
گیرم که روزهای دلم
با خیال تو تقویم می شود
با اتّفاق دست های خالیم
چه می کنی ؟!
سلام قبلا اومدم خوندمت اما با نام آنا
اون وبلاگم رو حذف کردم
و جدید زدم
نمی دونم یادت هست یا نه
اما با دیدن اسمت یادم اومد
خوش باشی
زیبا می نویسی