دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

دل

دل برای گرفتن است برای تنگ شدن !


دلی که نه تنگ شود نه بگیرد که دل نیست


عجیب دلی دارم ! مدام تنگ می شود مدام بهانه ات را می گیرد و


تو ...


می آیی می روی بغض می کنی سکوت می کنی حرفی نمی زنی و من


باز همین جا نشسته ام !


درد هایت را پس انداز می کنی و من مانده ام که می شود خرجشان کنم ؟؟؟


+

می دانم آخر این حس لعنتی کار دستم می دهد ...


گاهی خودم را به آن راه می زنم که تو بزنی به سیم آخر و تمام حرف هایت را بگویی


گاهی ...


+

لذت دوست داشتنت تکرار نشدنی است ...

نظرات 1 + ارسال نظر
سارا سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 01:58 ب.ظ

فوق العادست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد