دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

یادمان باشد ...

یادمان باشد به دل کوزه ی آب که بدان سنگ شکست 

بستی از روی محبت بزنیم 

تا اگر آب در آن سینه ی پاکش ریزند؛آبرویش نرود... 

یادمان باشد فرداحتما 

ناز گل را بکشیم 

حق به شب بو بدهیم  

و نخندیم دگر به ترک های دل هر گلدان 

و به انگشت نخی خواهیم بست 

تا فراموش نگردد فردا... 

زندگی شیرین است..زندگی باید کرد 

و بدانیم شبی خواهیم رفت 

و بدانیم شبی هست که نباشد پس آن فردایی.... 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد