دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

لب دریا و من وشعر و غزل با مهتاب

لب دریا و من وشعر و غزل با مهتاب

تو و امید و ترانه من و این پیک شراب

توگل مریم من،وسوسه ی وهم انگیز

تو شب خستگیام خورشید روحم تو بتاب

نفس خسته ی این موج منو میسازه

مثل اون چشمک نازی که منو کرد خراب

ساحل آتیش و سیگار و تو!چه می چسبه

وسطه این دوسه تا، جابده یک بوسه ناب

تو شب بارونی کنار دریا توبیا

توی این ماسه خیس،تو بغل عشق بخواب

واسه عشق تو نوشتم غزلو رو تن باد

نه دوخط و نه سه خط اندازه دو تا کتاب!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد