دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

شب باتو سکوت را قدم خواهم زد

شب باتو سکوت را قدم خواهم زد

در وادی چشمان تو غم خواهم زد

با ساز شکسته ناز گیسوی تورا

در گوشه ی عاشقانه بم خواهم زد

شعری بنویسم ز تو و مستی و شور

امشب که زجور جام جم خواهم زد

بد مستی من،شراب چشمان شما

یک بیت غزل کنون رقم خواهم زد

محبوب بیا که بی تو هرجا و مکان

از دوری و اشتیاق دم خواهم زد

تصویر تورا توی دل همچو خدا

با رنگ جنون خود قلم خواهم زد

شب باتو سکوت را قدم خواهم زد

در وادی چشمان تو غم خواهم زد

...

""حامی ابهری"

نظرات 2 + ارسال نظر
سعید... جمعه 8 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:57 ب.ظ http://mypretyworld.blogsky.com/

عشق رازی است که تنها به خدا باید گفت
چه سخن ها که خدا با من تنها دارد

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:43 ب.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد