دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

تو به بوی غزل و قافیه آمیخته ای

تو به بوی غزل و قافیه آمیخته ای
 
به خدا حال مرا خوب به هم ریخته ای    

آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری

بی سبب نیست که در کنج دلم جا داری

به سپیدی غزل رایحه ی یاس منی

یاسمن پوش ترین قسمت احساس منی

یاسمن پوش ترین جای خدا را پر کن

من پر از زندگیم فاصله ها را پر کن
 
من جهنم زده ام حسرت سیبی دارم

باز نسبت به شما حس غریبی دارم

غربت و رخوت دستان مرا باور کن

نازنین قصه ی ایمان مرا باور کن

سالها قلب دم از صبر و تحمل میزد

به کتاب  غزل عشق  تفال میزد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد