من یک غریب بی پناه و دوره گردم
بُگذار گِرداگردِ چشمانت بگردم
آن چشمها، عطّار نیشابوری ام کرد
من شاعر فیروزه های لاجوردم
آبی تر از چشمانِ تو هرگز ندیدم
من دل به دریا می زنم دریانوردم
آواره ام، چون کولیانِ بی سرانجام
دیوانه ام، با اندرونم در نبردم
می خواهمت ای سرنوشتِ ارغوانی
عمری اگرچه در پی ات تاخیر کردم
قطعی ترین بُرهانِ ایمانم تویی، تو!
باور مکن از انتخابم باز گردم
آخر به قلبِ سُرخِ خنجر می زنم من!
پایانِ خونینِ شهابِ سهروردم !
"یدالله گودرزی"
یکشنبه 21 مردادماه سال 1397 ساعت 06:38 ب.ظ
سلام . وقتتون بخیر
سلیقه تون برای انتخاب اشعار را خیلی دوست دارم.اشعار انتخابیتون خیلی لذت بخشه
با اجازه لینکتون کردم.به منم سر بزنید.البته من دوتا وبلاگ دارم که مطالب هردوتا وبلاگ یکی هستش.ولی یکیش توی بلاگ اسکای هستش و یکی توی بلاگ دات آی آر
منتظرتونم
mohammad-aghaiy.blogsky.com
mohammad-aghaiy.blog.ir