دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

خندیدی و با خنده ات، شهر دلم تسخیر شد

Image result for ‫لبخند بزن جانا‬‎
خندیدی و با خنده ات، شهر دلم تسخیر شد
لبخند معروف ژوکوند با خنده ات تحقیر شد
***
غوغا به پا کردی ببین، شوری به دنیا دست داد
حتی خدا با دیدنت بر خلقتش درگیر شد
***
قبل از تو شعرم سرد بود درگیر وزن و قافیه
حالا ببین از عشق تو دیوان من تحریر شد
***
در خواب دیدم بی سخن دل را به یغما میدهم
با چال روی گونه ات آن خواب هم تعبیر شد
***
بر تاب گیسویت دلم گفتم به هر سو میرود
کار از دل و گیسو گذشت، جانم به تو زنجیر شد
***
تا ریختی از عشق خود جام پیاپی در دلم
هر درد در این سینه بود، یک باره بی تاثیر شد
***
حتی زمین هم ایستاد تا بنگرد روی تو را
اینگونه بود فصلی جدید با خنده ات تصویر شد
***
ای وای با یک خنده ات هوش و حواسم پاک رفت
آنقدر بودم محو تو، یک بار دیگر دیر شد

شاعر:؟؟؟