در مـــــن
کـــوچـه هـایـی اســت کـه بـا تـــــو نــگـشـتـه ام
ســـفـر هـایـی اســت کـه بـا تـــــو نـــرفـتـه ام
روزهــایـی اســت کـه بـا تـــــو ســـر نــکـرده ام
شــب هـایـی اســت کـه بـا تـــــو آرام نــیـافـتـه ام
عـــاشـقـانـه هـایـی اســت کـه بـا تـــــو نــگـفـتـه ام . . .
مــی بـیـنـی چـــقـدر بـا تـــــو کـار دارم
با من بمان"راحمه باقی پور"
شنبه 6 شهریورماه سال 1395 ساعت 01:12 ب.ظ
بی تو
اکنون درد را با تمام شوق
می نوشم،
و زهر را با هر شراب
هرگز نمی دانستم اینسان تلخ است
تنها بودن،
تنها، بی تو
"هرمان_هسه"
شنبه 6 شهریورماه سال 1395 ساعت 12:55 ب.ظ
آن کس که از او صبر محالست و سکونم
بگذشت ده انگشت فروبرده به خونم
پرسید که چونی ز غم و درد جدایی
گفتم نه چنانم که توان گفت که چونم
زان گه که مرا روی تو محراب نظر شد
از دست زبانها به تحمل چو ستونم
مشنو که همه عمر جفا بردهام از کس
جز بر سر کوی تو که دیوار زبونم
بیمست چو شرح غم عشق تو نویسم
کآتش به قلم در افتد از سوز درونم
آنان که شمردند مرا عاقل و هشیار
کو تا بنویسند گواهی به جنونم
شمشیر برآور که مرادم سر سعدیست
ور سر ننهم در قدمت عاشق دونم
شنبه 6 شهریورماه سال 1395 ساعت 08:27 ق.ظ
از عشق سخن باید گفت
همیشه از عشق سخن باید گفت
حتی اگر عاشق نیستی
هم از عشق سخن بگو
تا دهانت به شیرین ترین شربت های معطر جهان شیرین شود
تا خانه ی تاریک قلبت
به چراغی که به میهمانی آورده ای روشن شود
تا کدورت از قلبت
همچو ابلیس از نام خدا بگریزد
"نادر ابراهیمی"
شنبه 6 شهریورماه سال 1395 ساعت 08:22 ق.ظ