دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

در خموشی های ساحل

Image result for ‫می تراود عطر بوسه از گل سرخ لبانت‬‎
 شب پریشان می خرامد
در خموشی های ساحل

می تپد در سینه ام دل
تو می آیی تو می آیی

می تراود عطر بوسه
از گل سرخ لبانت

می درخشد دیدگانت
چه زیبایی چه زیبایی

می گشایی پرده راز
با نگاهی پر ز تشویش

من به گوشت می سرایم
نغمه ای از غم خویش

درخموشی های ساحل
این منم تنهای تنها

 خفته در آغوش رؤیا
چه رویایی، چه رویایی

"فروغ فرخزاد"

نظرات 1 + ارسال نظر
بهاره زمانیان دوشنبه 16 مهر‌ماه سال 1397 ساعت 09:26 ق.ظ

سلام. صفحتون واقعا خوبه. مرسی ازین شعرهای خوب


شبِ من شب تر از شبهای تار است

که غمهای دلِ من بی شمار است



به دستت می دهد یک جعبه یاقوت

دل عاشق همیشه چون انار است!



شکارم کردی امّا نامسلمان!

دلم از دست رفتارت شکار است!



رفیقان، حرفشان و قولشان است

چرا پس قول تو بی اعتبار است؟!



قرارِ تازه ای می خواهد و بس

دلی که در هوایت بی قرار است



گواهی می دهد گرچه دل من

تمام حرفهای تو شعار است!



چه با سرعت به پاییزم رساندی

اگر چه اوّل فصل بهار است



به تنهایی خودم را می سپارم

که تنهایی همیشه ماندگار است...!

#یدالله_گودرزی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد