من ز برای دیدنت خانه ب خانه می روم
هم قدمم با غم خود شانه ب شانه می روم
نیست اگر نشان زتو در همه کوی و برزنم
در پی هر نشانه ای سایه ب سایه می روم
رخ بنما اگر تو را نیست جدا ز وصل من
سخت بود چنین سخن من عاشقانه می روم
مست شوم ز بوی تو غبطه خورم ز موی تو
جان ز کفم اگر رود من بی بهانه می روم
معبد من نگاه تو شور من اشتیاق تو
مرغک خوش صدای من بی آشیانه می روم
در عجبم چرا که من سست شوم به کوی تو
حکم ز رفتنم شود من بی گلایه می روم
این غزل از صمیم دل سروده ام برای تو
شعر اگر اثر نکرد سوی ترانه می روم
شاعر؟؟؟
سهشنبه 1 خردادماه سال 1397 ساعت 01:26 ب.ظ