دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

من ز برای دیدنت خانه ب خانه می روم

Image result for ‫من ز برای دیدنت، خانه ب خانه میروم‬‎
من ز برای دیدنت خانه ب خانه می روم
هم قدمم با غم خود شانه ب شانه می روم

نیست اگر نشان زتو در همه کوی و برزنم
در پی هر نشانه ای سایه ب سایه می روم

رخ بنما اگر تو را نیست جدا ز وصل من
سخت بود چنین سخن من عاشقانه می روم

مست شوم ز بوی تو غبطه خورم ز موی تو
جان ز کفم اگر رود من بی بهانه می روم

معبد من نگاه تو شور من اشتیاق تو
مرغک خوش صدای من بی آشیانه می روم

در عجبم چرا که من سست شوم به کوی تو
حکم ز رفتنم شود من بی گلایه می روم

این غزل از صمیم دل سروده ام برای تو
شعر اگر اثر نکرد سوی ترانه می روم

شاعر؟؟؟

من می روم ز کوی تو و دل نمی رود

Image result for ‫می روم از کوی تو‬‎

من می روم ز کوی تو و دل نمی رود

این زورق شکسته ز ساحل نمی رود

گویند دل ز عشقِ تو برگیرم ای دریغ
کاری که خود ز دستِ من و دل نمی رود!

گر بی تو سوی کعبه رود کاروانِ ما
پیداست آن که جز رهِ باطل نمی رود

در جست و جوی روی تو هرگز نگاهِ من
بی کاروانِ اشک ز منزل نمی رود

خاموش نیستم که چو طوطی و آینه
آن روی روشنم ز مقابل نمی رود


"دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی"