دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

حریم یار

Image result for ‫هر روز در فکری که از تو مسموم شده بیدار می‌شوم‬‎
دلبر که در طرف چمن خوابیده یکتا پیرهن

ترسم که بوی نسترن خواب است و بیدارش کند

از نکهت گل دوختم، پیراهنی بهر تنش

از بس لطیف است آن بدن ترسم که آزارش کند

ای ماهتاب آهسته رو ، اندر حریم یار من

ترسم صدای پای تو ، خواب است و بیدارش کند

"خواجه علی تراب جهرمی"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد