دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
دشت مشوش

دشت مشوش

بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم که می‌بینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش

بروم حرف دلم را بزنم با دریا

Image result for ‫بروم حرف دلم را بزنم با دریا‬‎
رودم و در تب و تابم، بروم تا دریا
بروم حرف دلم را بزنم با دریا

دوری و فاصله انداخته از پای مرا
آه از این فاصله و دوری دریا ... دریا!

در سراشیبی کوه­ام؛ وسط دره و دشت
مانده ام عشق کشیده است مرا یا دریا...؟

بس که پا کوفته ام، پا به زمین می­ترسم 
نشناسد من پر آبله پا را دریا

کنده ام از دل هر صخره مسیری تا او
می­روم تا خود او... تا خود دریا ... دریا!

می­روم تا که بگویم غم دوری سخت است
کنده این عشق چو کوهی دلم از جا دریا

آه دریا! عطش وصل کشیده است مرا
از نوک قله به شیب و خم صحرا دریا

نکند وصل من و تو به درازا بکشد
و بیفتد به همان روز مبادا دریا؟

نکند لحظه دیدار به توفان بخورم
و نبینی که من افتاده ام از پا دریا!


"مریم سقلاطونی"